صبحانه ای از جنس عشق ...
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۵ ق.ظ
نجف را مرور می کنم...
با حسرت،
به خودم می گویم:
ان شاء الله امسال از هر عمود که به سمت کربلا گذشتم؛
بر می گردم و به نجف سلام می دهم....
من حسرت یک سلام بیشتر بر دلم مانده...
حضرت بابا؛
دخترت دل تنگ است....
۹۴/۰۳/۲۸