دلم شور می زند
آن قدر که
گاهی
حس می کنم
قلبم به روزگار دریاچه ارومیه گرفتار شده است...
دلم شور می زند
آن قدر که
گاهی
حس می کنم
قلبم به روزگار دریاچه ارومیه گرفتار شده است...
چای آلبالو
کنار تو
بالای کوه
زیر برف
آخ که می چسبد...
در عجب م!
من چطور اسیر نگاهی هستم
که
هیچ وقت نگاهم نکرد؟!!
+حتی تصوری هم ندارم...
ترس از آینده جانم را می خورد!
راستی؛
تنهایی بهتر است
یا
عاقلانه عاشق شدن؟؟!!
دوست دارم عاشقانه عاقل شوم!
پیام می دهم و جواب می دهد...
می پرسد:
این وقت شب بیداری؟
می گویم:
من عاشقم و تو فارغ!!
من خوابم نمی برد از خیال یار
تو که هم پیاله یاری چرا جانم؟؟
خدایا
ناخدای کشتی ام باش...
من
عمری ست سکان را رها کرده ام...
خودت تمامش کن
آن گونه که انتظار یعقوب را...
تا یقین می کنم؛
تمام شد؛
پیدایش می شود
و
تمام لحظه هایم آشفته...
بند دلم
در انتظار پاره شدن است...
نمی دانم
زلزله ای بزرگ در راه است
یا
نسیمی جان ستان...
فقط
منتظر پایانی ام ناتمام...
نقش عاشقی را دارم
که
بی خبر دل بسته
و
از آن طرف تر بی خبر است...
شده ام
نقش اول داستانی
که
در آفرینشش
"هیچ"
نقشی ندارم!!!
نه
مطمئنی از نهایت ش
نه
می توانی دل بکنی...
تنها
آرام بخش پر اضطراب؛
سوختن است و دم نزدن...
دل تنگم
برای تو که هیچ وقت نبوده ای...
فقط بیا
و
کمی لبخند مهمانم کن
همین...
سعی کنید
اعمالتون رو؛ زیارت هاتون رو؛ دعا هاتون رو ...
به نیابت از دیگران انجام بدید...
این طوری دلاتون بزرگ میشه...
این طوری دیگه هیچ کس رو پایین تر از خودتون نمی بینید
چرا؟
چون حداقل اندازه شما عمل خوب دارن بماند ماله خودشون...
این طوری عملتون هبط که نمیشه هیچ چند برابر هم میشه...
با هدیه کردن عملتون ثواب خودتون که سر جاشه هیچ به بقیه هم همونقدر میرسه...
اگه آدم شدم و بعد
شهید شدم یادم کنید و بگین یادش بخیر شهید پاک باخته اینو می گفت :))
+التماس دعا
+عیدتونم مبارک
رفتم امام زاده
نشستم کنار دو تا دوست شهیدم
شستم شون
گل بارون شون کردم
بعد هم با شنیدن روضه و دعا "اشک بارون"
ثواب دعا رو هدیه کردم به شون...
رفتم یه سری به اهل قبور زدم...
رفتم زیارت امام زاده...
به یه پسر بچه گفتم دو تا از شهدا رو بشوره
یواشکی نگاش کردم و رفتم بالا سرشون
پدر و پسر بودن :)) ...
رفتم زیارت شهدای گمنام...
و پایان :))
+ثواب همه رو هدیه کردم به شما
+التماس دعا
+عیدوتون مبارک
امشب بعد از 100 سال
از هبوط؛
آدم و حوّا در عرفات
بهم رسیدند...
خدایا
دل ها را بهم برسان
امّا
نه مثل آدم و حوّا
که فاطمه(س) و علی(ع) وار...
+التماس دعای زیاد
+از نماز مغرب شهادت مسلم ابن عقیل اولین شهید کربلا شروع شد...
+آدم و حوّا برای رسیدن دعااااا کردند؛ برای رسیدن دعا کنید...
ثبت نام پیاده روی کربلا
تا 16 مهر تمدید شد...
جا مانده ها بشتابید
:))
+توضیحات قبلا تو این پست اومده: کلیک
+ راستی کسی میدونه چرا بلاگ نمیذاره امروز پست بذارم؟
میگه 10 تا رو استفاده کردی :((
تو خاطرات قدم زدن
حس خوبی به آدم میده...
حسی مثه؛
بستنی خوردن زیر برف :)
کم رنگ شدن بعضی ها
حتی توی فضای مجازی
آدم و دلگیر میکنه
چه برسه به
نبودن....
+نظر بستن یکی از همون مصداقاس هاااااااا
+ :((