نگاه را از جنس سید مرتضی آوینی به من هدیه دهد.
+هنری می خواهم از جنس روایت فتح...
نگاه را از جنس سید مرتضی آوینی به من هدیه دهد.
+هنری می خواهم از جنس روایت فتح...
هیچ گاه عشق را تجربه نخواهند کرد!
فقط هوس؛
فقط دروغ های رنگی؛
فقط آدم های مجازی دیده اند....
مسابقه گذاشته ایم...
هرچه تو در تو تر می شوند ،
من بیشتر سرعت می گیریم برای محو شدن!
با قطره های عشق لحظه شماری می کنم!
آی آسمان ببار
معشوقه ات زمین ؛انتظار میکشد!
یاد دریای شمال و جنگل های سرسبزش
یاد پرچین ها
یاد دنیای شیرین دریا
یاد پوپک گلدره...
زنده شدنی از جنس خاک؛
خاکی به نام تربت!
+چیزی دلم را می لرزاند...
دوست دارم کشفش کنم .خیلی بیشتر از قبل...
اعتماد به نیرو هایش در او موج می زند...
به گمانم نتیجه اعتماد به خداست....
اولین عکس العملم نخریدن دارو هاست!
+این را که خودم ماه هاست تشخیص داده ام.
همانطور که تشخیص دادم آرام بخش بکارم نمی آید!
+موج نگاهت شیشه های دودی اش را پایین آورد!
یعنی وقتی می خوان فحش بدن به روانی میگن روونی؟؟!!!
زیباترین موسیقی دنیا برایم،
صدای رقصیدن باران است بر زمین.
و از بودن شماره ها دفترتلفن موبایلش!
حالم دیدنی ست وقتی با اسم هایشان مواجه می شوم!
+حس می کنم خون توست که در رگ هایم جریان دارد...
قاضی خوبی نخواهم شد ...
درست مثل او!
فقط یک سوءتفاهم است!
+کاش می شد از بعضی سوءتفاهم ها دل کند!
تکه های دلشان برٍّنده است!
در نهان خانه ی خاطرات گذاشت و
دربش را صد قفله کرد آنگاه
فقط لبخند زد...