من
عاشقت
شدم...
آن قدر که
اگر کسی چیزی بگوید که
شرایط انجام دادنش را نداشته باشی،
قلبم درد می گیرد ...
غیرت زنانه ام
شعله می کشد،
اگر کسی بخواهد
تو را شرمنده کند...
من
قول زنانه داده ام
تا آخر پای تو باشم،
هم شانه ی سختی ها
و
هم آواز خوشی هایت...
زن ها
سرشان برود،
قول شان نمیرود...
پس
همسفرت هستم تا بهشت....
یک عدد پاک باخته هستم
که
منوی غذاهام ته کشیده:(((
آقای همسر
دوبار ناهار میخورن
دوبار شام:///
غذا پیشنهاد بدید لطفا...
آسون باشن لطفا تر...
این روز ها
دلم را فقط با دو جمله آرام می کنم؛
صبر داشته باش، می گذرد
و
دید مثبت داشته باش، شاید اشتباه فکر می کنی...
به نظرم،
عزرائیل
خیلی خیلی دوست داشتنی ست...
یهو
بی هیچ آمادگی
غافل گیرت می کند،
و
پرتت می کند،
در آغوش محبوبت...
ترسناک
حضرت عزرائیل جانم نیست...
ترسناک
انتخاب محبوب است...
تو دریاب خودت را
که
محبوبت خداست یا...
الهی اعوذ بک من شر نفسی...
کاش می شد
جیغ بزنم
و
با گریه های دخترانه
بگم
بابا
باااااباااااا
حضرت بااااابااااای من
عشق من،
من نجف می خوام....