اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است
جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر
+شاعر: محمد علی بهمنی
اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است
جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر
+شاعر: محمد علی بهمنی
عجب خاصیتی دارد نگاهت
غزل گفتم؛ همان دم مست گشتم...
+ یاد کربلا بخیر
بخیر
بخیر...
+دلم هوای مسجد حنانه کرده...
+شاعر: نمی دونم کیه
غمِ مرا دگران بیش می خورند از من
همیشه روزیِ من رزق دیگران باشد...
+شاعر: صائب تبریزی
کسی باید بیاید مثل من باشد، خودم باشد
که با او جای لفظ مضحک من یا تو، ما باشم
یکی باشد که بعد از سال ها نزدیک او بودن؛
به غافلگیر کردن های نابش، آشنا باشم
+شاعر: سید سعید صاحب علم
فواره خواست از زمین دل بکند نشد
با گریه بازگشت به سوی گرانشت
گفتی که عشق چیست و گفتم خودت بگو
پرسش ترین جواب مناسب به پرسشت
+شاعر و عنوان: سید سعید صاحب علم
زندگی دارد چه با من میکند؟ آن کار را که
فیلم های جبهه ای با قلب فرزند شهیدی
+شاعر و عنوان: سید سعید صاحب علم
لطف کن، پیش من از عاشق و معشوق نگو
پیش یک آدم معلول نباید بدوی...!
+شاعر سعید صاحب علم
فرق ما با فیلم های فارسی یک چیز بود
آشنای آس و پاست، قهرمان قصه نیست
+شاعر: سید سعید صاحب علم
کاشکی مادر نپرسد حال و احوال مرا
خوب می دانی خدایا... قابل توضیح نیست
+شاعر و عنوان : نفیسه سادات موسوی
میان جمع رفیقان؛ همیشه حرف تو بوده
تو هر زمان که بیایی؛ حلال زاده حسابی...
+شاعر و عنوان: سید سعید صاحب علم
به جز هوای تو و شانه های آرامت
برای گریه مگر جای دیگری هم هست؟
+شاعر: نمی دونم کیه
چشم هایت؛ دل من ؛ کار خدا یا قسمت
و در این غائله تشخیص مقصر سخت است...
+شاعر : علی صفری
از من حدود و مرز هایم را گرفتی
در نقشه ات جایی ندارد سرزمینم...
+شاعر: شیرین خسروی
آغوش تو امنیت دریاست، امّا؛
از من تمامِ آسمانم را گرفته است...
+
خون می خورم شاید بخندانم تو را باز
اندوه، مغز استخوانم را گرفته است
+شاعر: طاهره خنیا
من در نماز خود، به چه کس اقتدا کنم؟
وقتی یقین جوانه ی دیگر نمی زند...
+شاعر: مریم افضلی
بعد تو دارد؛ مدینه غربتی بی حد و مرز
خانه های شهر ... درها... کوچه ها... دیوار ها
+سیده تکتم حسینی
شاعرم در رخ من غصه و غم پیدا نیست
صورتم را به غزل سرخ نگه داشته ام
+سید روح الله فریدونی
+عنوان: پاک باخته
+نمی دونم کی جرات پیدا میکنم خط خطی هامو تو وبم بذارم :/
جاده بهانه است؛ مقصود چشم توست
من راهی توام ای مقصد درست
+شاعر: علیرضا آذر
چشم هایت؛
عقیق اصل یمن...
گونه هایت؛
قاچ سیب لبنانی...
تو بخندی؛
شکسته خواهد شد،
قیمت پسته های کرمانی...
+شاعر: علی رضا آذر
برگشته بودم؛ تا بگویم بی تو می میرم
برگشتم اما دیر شد، تو نامزد بودی...
+شاعر: علی صفری
+از دیشب این بیت داره قلبمو خراش میده...