می رقصمت چنان که تویی در نواختن
نی: لب؛ کمانچه: لب؛ دف و چنگ و دوتار: لب
+شاعر: سیده کبری موسوی قهفرخی
می رقصمت چنان که تویی در نواختن
نی: لب؛ کمانچه: لب؛ دف و چنگ و دوتار: لب
+شاعر: سیده کبری موسوی قهفرخی
نشود فاش کسی، آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
+آه آه آه
+شاعر: هوشنگ ابتهاج
همه دارایی مو به تو بدهکارم من
جون جوادت آقا خیلی دوست دارم من
+باور نمی کنم؛ زمستان با شد و
در خطر های جاده مرا نرسانی به حرم...
منتظرم مولا
گاهی به سمت روضه و گاهی سوی گناه
این پای بی ثبات بدردم نمی خورد ح س ی ن
بأبی انتَ وَ اُمّی همه ی اجدادم
تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم؟
هوای دیگری دارم نفس های من اینجا نیست
اگر با دود و دم در این خیابان زنده می مانم
+شاعر:محمد مهدی سیار
+به هوای حرم کرب و بلا محتاجم
این روزا وقتی کاروان های کربلا رو می بینم...
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
+شاعر:نجمه زارع
باز دل تنگ توام میل بیابان دارم
امشب اندازه ی صحرای تو باران دارم
کوه آتش به دلم هیچ، کسی می داند
که من از داغ تو در سینه چه پنهان دارم؟
+اللهم ارزقنا
+شاعر: راضیه رجایی
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
تو میان دل و بین من و تو فاصله هاست
+فاضل نظری
تیر چشمانِ تو چون حمله ی تکفیری هاست
حال آشوب مرا سوریه ها می فهمند
+شاعر: علی غلامی
هوا هوای کربلا، هوای بین الحرمین
هوای شور و مستی و، هوای گریه بر حسین
دلم دوباره پر زده، شبیه این کبوترا
حس می کنم پر می کشم، تو آسمون کربلا
از تو ممنونم، نکردی جوابم
با حال خرابم، تو جمع گداها، تو کردی حسابم
سالار زینب، امیری حسینم
و نعم الامیرم،،و نعم الامیرم
خیلی دلم تنگه برا، شهر جنون عاشقا
تموم هستیمو بگیر، منو ببر به کربلا
از غم دوری حرم، رسیده جونم به لبم
تموم دل خوشیم اینه، نوکر بی بی زینبم
از تو میخونم، فدای تو جونم
دل پریشونم، که میگذره با تو، شبای جنونم
از تو میخونم، تویی کس و کارم
مه شب تارم، به غیر تو آقا، کسی رو ندارم
سالار زینب، امیری حسینم
و نعم الامیرم،،و نعم الامیرم
از من مرنج که وسط دل نشاندمت
سائل عزیز خویش به ویرانه می برد...
کاشکی که قسمتم بشه دوباره نازنینم
مسجد سهله بیام و این بار تو رو ببینم
توی مقام تو آقا گریه کنون بشینم
کی می دونه شاید آقا میون ما نشسته
هر کی که دیدش ببوسه پاهای پینه بسته
دعا کنه برا همه حنجره های خسته
الامان الامان الامان الامان
العجل العجل العجل العجل
میلم به می و میخانه کم شدست
چای عراقی مرا زمین گیر کرده است...
+پاک باخته
+4 دی ماه 1393 . 16:58
امن تر از حرَمت نیست، همان بهتر که
کودک گمشده در صحن تو پیدا نشود
+شاعر:محمد رسولی
ستون ستون می و مستی قدم قدم طی شد
شرابِ ناب، همان چایِ عراقی بود...
+شاعر:محمد علی علمی
کاش می ماندم میان کربلایت یا ح س ی ن
مثل کفشی که ورودی حرم جا مانده است
+یاد کفش داری بخیر...