نم نم اشک می شوم...
شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۳۴ ب.ظ
اگر بگویم حالم آنقدر خوب است
که قلبم سنگین است؛
که احساس می کنم تمام عمرم فنا شده؛
که وجودم کم کم بغض می شود و نم نم اشک؛
که تنهایی را زیر زبانم مزه می کنم؛
که انتظار نداشتم که چنین شود؛
که سکوت می کنم پر از حرف؛
که دلم می خواهد فرار کنم تا مدتی نامعلوم؛
که دهه ها پست نوشته ی ثبت نشده دارم؛
که دلم می خواهد کسی بگوید من الغریب الی الغریب؛
که دلم نامه می خواهد و گپ زدن؛
که این روز ها صبرم چند برابر شده؛
که شاکرم هزار و هزار و هزار و هزار بار...
و
باز هم بگویم حالم خوب است،
"تو"
باور می کنی؟؟
+ببخشید اگر نیستم تابخوانمتان
تا بگویم:
سلام
دلم برایتان تنگ است و فراموشتان نمی کنم ...
۹۳/۰۸/۱۷