نوشیدنی با طعم روزمرگی
جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ
می گفت: مامان این سنگ دل شده...
راست می گفت؛
من سنگ دل نه ولی بی تفاوت شدم...
دنیا خیلی برام کوچیک شده...
دیگه کارای معمولی خوشحالم نمی کنه...
بعضی وقتا از خودم می پرسم خب این کار و بکنم، کجای دنیا رو می گیره؟؟
این روزا مغزم خورده به در بسته
دلم خورده به دیوار...
باید یه فکر اساسی بکنم برای زندگیم...
ولی نمی دونم چی؟
هر جا رو نگاه می کنم پر شده از شعار زدگی...
به یه نفر نیاز دارم که دستمو بگیره ببره بذاره اول خط بگه:
از نو شروع کن؛ اول راه اینجاس...
۹۳/۱۱/۱۷
نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ....