شهید علی خلیلی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ
رفته بود دنبال کارای جانبازیش...
گفته بودن:
حالا یه کاری کردی ,دنبال چی اومدی؟
دیگه دنبال هیچی نرفت!!!
+غروب مستندشو دیدم
+هر کاری کردم سرم گرم شه؛نشد...
آخرش بغضم ترکید...
+کاش می شد تو چشای بعضیا نگاه کرد و گفت :بی غیرت...
+وقتی این پستو تو گوشیم مینوشتم چشام خیس بود و 2 صفه شب!!
+براش صلوات بفرستید
۹۳/۰۲/۱۹
به امید ِ لبخند آقا که رفته بودی
خدا خنده کرد ...
صدای خنده هایش طنین انداخت
لاله ای رویید
در سینه ات
رنگ ِ خون گرفت
خونی که برق ِ آن از چشمان ِ تو عبور می کرد ...
...
ــ
+ قصه ی مظلومیت ِ علی هیچ گاه به سر نمی رسد !