می ترسم؛
جانم به تلذّی افتد آنگاه که ...
+حتی جرات نوشتنش را هم ندارم...
می ترسم؛
جانم به تلذّی افتد آنگاه که ...
+حتی جرات نوشتنش را هم ندارم...
نمی دانم،
چه ارتباطی ست میانِ
شب های امتحان و شب های عاشفی!!!!
تا کتاب ها را باز می کنم؛
خاطرت به خیالم راه پیدا می کند...
یک فصل ش رو تموم کردم...
می نویسم ،
چون می دونم یه روز دلم
برای همین درس های الکی هم تنگ می شود...
+به نظرم باید نمره خوبی ازش بگیرم...
+خدایا کی این ترم و ایضا لیسانس ما تموم میشه...
+سر جلسه که میرم دلم برای هم ورودی هام تنگ میشه...
+کاش همون ترم پیش تموش کرده بودم رفته بود پی کارش...
من وقتی؛
تکنولوژی،
انسان های باکلاس،
لب تاب،
آدمای دوست داشتنی
و...
می بینم؛
یاد تاج بی بی عزیزم می فتم...
اینا رو که می خونم .... یاد اینا میفتم
توزیع ویبول .... جانم ویوول جان
توزیع گاما .... دبیر شیمی دوم دبیرستان
توزیع پواسان .... سریال تاجر پوسان
توزیع نمایی ..... مامانی
سایر توزیع ها .... ساره
خب الان توقع دارین فرمول یاد بگیرم؟؟؟
پیدا کن پرتقال فروش را...
والا
+این اسلایدا قبلا این شکلی نبودن
یکی منو نجات بده...
من
تنهایی
لب تاب پر از اسلاید مدل سازی و ارزیابی سیستم های کامپیوتری
کتاب چند صد صفحه ای جامعه شناسی که به من لبخند می زند
دم نوش دارچین و خرما
دویِ عقربه های ساعت
پست های نانوشته شب عید
چشم های بیدار
و
آرزو های شیرین...
+واقعا چرا من فکر کردم امتحانام دو شنبه اس؟؟؟
اصلا چرا تاریخ اون روزی که دو تا امتحان بوق دارم رو اشتباه کردم؟؟؟
هوم؟؟؟
زیارت به نیابت در:
کربلا:
حرم امام ح س ی ن (ع)
حرم حضرت عباس (ع)
نجف
سامرا
کاظمین
مشهد
+با این حساب شما امشب 7 تا از ائمه (ع) و حضرت عباس رو زیارت کردید...
+التماس دعای زیاد
یاعلی
آمده ام تا پرم کنید...
پر از پرواز...
پر از عشق...
پر از بصیرت...
پر از سکینه و آرامش...
پر از همدم...
پر از شهادت...
پر از کربلاااااااااااا...
امشب اندازه کرمتان عیدی می خواهم
و
این یعنی بی انتها...
+قرارمان راس دل تنگی
+عیدتون مبارک
+التماس دعا
+فردا با کلی پست و عیدی میام
کربلا،
مرا به خود می خواند...
از چه نشسته ام اینجا...
که دنیایی بزرگ تر در انتظار من است...
هوایِ
خوبِ
دلم را، با تو قسمت می کنم...
بخند...
فقط بخند تا دنیا برایم بخندد...