میلم به می و میخانه کم شدست
چای عراقی مرا زمین گیر کرده است...
+پاک باخته
+4 دی ماه 1393 . 16:58
من هنوز در عمود اول مانده ام...
رسیده ای نه؟
منتظرم باش
و
کمی بیشتر دعا کن برای نوکرت...
امن تر از حرَمت نیست، همان بهتر که
کودک گمشده در صحن تو پیدا نشود
+شاعر:محمد رسولی
ستون ستون می و مستی قدم قدم طی شد
شرابِ ناب، همان چایِ عراقی بود...
+شاعر:محمد علی علمی
کاش می ماندم میان کربلایت یا ح س ی ن
مثل کفشی که ورودی حرم جا مانده است
+یاد کفش داری بخیر...
باشد
عمود به عمود می رویم جلو...
گفته بودی هر قدمِ من؛
10 قدمِ توست...
قدمِ اول با من
قرارمان عمود 11
تو زودتر می رسی می دانم...
عمود 1400 که رسیدیم؛
نماز را بین الحرمین می خوانیم...
قبول؟؟
لک لبیک ح س ی ن
+ا.ب.م.ح.ه.ا.ت.-.د.ر.-.ر.ا.-.-.م.-.-
1
2
3
.
.
.
.
.
1000
1001
1002
1003
.
.
.
.
.
1398
1399
1400
.
.
.
.
1452
السلام علی الساقی العطشان
کنار قدم های جابر،
سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما،
به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه،
برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه،
به شوق تو باکی نداریم
دل مجنون من از شوق حرم بی تاب است
لب خشکیده من تشنه قدری آب است
کن حلالم که سفر بار سبک میخواهد
می روم کرب و بلا مرحمت ارباب است