جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
تو می روی سفر
اما
روایتش با ما...
روایت پرسوز، پر زغربتش با ما...
پیاده رفتن تا کربلا برای شما
و
صورتی پر اشک، آه و حسرتش با ما...
شلوغی حرم اربعین برای شما
دل و سه کنج اتاق، اوج خلوتش با ما...
ضریح در بغل و بوسه ها برای شما
زهی نبود سعادت، ملامتش با ما...
نماز عشق، بالای سر، برای شما
و
سجده های مکرر به تربتش با ما...
خوش آن دمی که ببینم که گویدم ارباب:
دلی شکسته است اینجا،
حاجتش با ما...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله (ع)
+فقط خدا می دونه چقدر دلتنگ م و ناراحت...
خاک بر سر من بی لیاقت
هر کس راهی شد التماس دعا
حسین جان
همه دارند به سوی حرمت می آیند
طبق معمول من بی سر و پا جاماندم ...
تنِ عریانِ زمین را،
این بوسه های بی وقفه آسمان مست می کند
که
این چنین بوی عشق می آید،
هنگام باران!
ﺳﺎﺋﻠﻢ ؛ ﺁﺑــ ﻭ ﺩﺍﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﺭﺣﻤﺘــ " ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻪ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﺁﯼ "ﺑﯽ ﺑﯽ" ﮔـﺪﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ!؟
ﻧﻮﮐــﺮ ﺑﯽ ﻭﻓـﺎ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ!؟
ﻭ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸـﺪ ﺯ ﻣﻦ ﺳـﻮﺍﻝ ﮐﻨﯽ
که برات ﮐرﺑـﻼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ!؟!؟
فلسطین قلب من است...
فلسطین پاره تن اسلام است...
+از حالا تا ته ته دنیا...
دلم برای شب هایی تنگ شده
که
تو دانشگاه فردوسی؛
بعد افطار؛
وسط بلوار؛
تا رسیدن به خوابگاه؛
می زدم زیر آواز:
من یه نوکر در به درم
من یه نوکر در به درم
چند ساله همش منتظرم
اسمم دربیاد برم حرم
وای وای وای
لیست زائرا دست کیه
هی خط می خورم چه سریّه
میگن دعوتا با بی بیه
وای وای وای
....
+دیگه تمام بچه ها به این مداحیای وقت و بی وقتم می شناختنم
اشک خیلیا رو در آوردم...
با خودم فکر می کنم؛
چرا باید نفر پنجم که شدم؛
زنگ بزنند...
چرا وقتی رسیدم به
ح س ی ن ...
وقتی به رسیدم به
پنجم آل عبا...
آقا جان این همان نشانه است که خواستم؟
+ خدایا
لک الحمد
لک الحمد
لک الحمد...
سلام دوستان
الان بهم زنگ زدن گفتن 5 نفر مونده تا نوبت من بشه برا کربلا...
اون دوستی که برام خیلی زحمت کشیده بود؛
الان کمر درد گرفته و نمی تونه بیاد با ما...
می خوام براش ختم صلوات بگیرم
تا خوب شه و با ما بیاد
شمام براش صلوات بفرستین
هر چندتا دوست داشتین...
+ برا تاج بی بی و فراز و فیروزه ای هم دعا کنید
+ برا منم دعا کنید...
جمع اضدادیم، هم پستیم، هم والا مقام
روضه ی ما خواندنش سخت است، گودالیم ما
+شاعر :محمد سهرابی
تحویل سال سوختگان از محرّم است
یعنی حسین عید خدا انتخاب شد
+شاعر:محمد سهرابی
ح س ی ن م
اربابمم
مولایم؛
دارد زمان آمدن نزدیک می شود...
پس کی صدایم می زنی و می نویسی:
من الغریب الی العاشق
بیا که تو هم مورد رحمت ما شدی...
+آقا شما را به ادبی که آن شب به نام مادرتان کردم قسم!
امشب
از ح س ی ن
خواستم حتی اگر قسمت من نشد؛
قسمت بی بی و فیروزه ای کند کربلا را...
+آقا مگر می شود برای 3 نفر جا نداشته باشد، سرایتان...
3 دو تایی چه زیبا می شود...
+اینو 3 شب قبل محرم نوشتم
گاهی میان روضه تلقین می کنم که
جایی شنیده ام این مقاتل اشتباه هست...
+شاعر:حسین صیامی
+تصور کربلا سخت است سخت...
شاعری شغل منِ کارگرِ دربار است
شاه دارد عرق کارگرت می خشکد...
+شاعر:مجتبی فلاح نیا
شب دوم بود
نسیم به من می خورد وسط آن گرما و محیط بسته...
چشمانم را دوختم به شش گوشه
حس کردم
نشسته ام توی صحن
رو به روی ضریح
زیر ایوان طلا
و دارم به روضه ارباب گوش می دهم...
+اللّهم ارزقنا...
+خیلی حس خوبی بود...