خودنویسی ها

خودنویسی ها

اینجا پیله کرم ابریشمی ست که؛
هوای پروانه شدن در سر دارد
و
شهادت آغاز پروانه بودن است
من
یک
بچه مذهبی ام؛
و
امروز تولد امام رضا(ع) ست.


+حالا که آخر های محرم است؛
این عکس را می گذارم
به آن امید که اربعین؛
این پاهای پیاده به کربلا رسیده باشند...



+اویِ من ها و منِ او ها و بویِ باران ها
را دسته بندی کردم تا راحت تر بخوانی شان
باشد ان شاءالله باهم برای رسیدن به خدا
رمز دار اند و رمز فقط به روشن های آشنا داده می شود...

پیام های کوتاه
  • ۶ فروردين ۹۴ , ۱۲:۱۴
    آیکن
  • ۲۸ اسفند ۹۳ , ۱۷:۵۳
    آیکن
  • ۲۱ اسفند ۹۳ , ۱۳:۰۶
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۹:۵۰
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۴:۲۴
    آیکن
  • ۱۳ اسفند ۹۳ , ۲۲:۰۲
    روضه
آخرین نظرات

۱۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیاده روی نجف تا کربلا» ثبت شده است

سلام دوستان

الان بهم زنگ زدن گفتن 5 نفر مونده تا نوبت من بشه برا کربلا...

اون دوستی که برام خیلی زحمت کشیده بود؛

الان کمر درد گرفته و نمی تونه بیاد با ما...

می خوام براش ختم صلوات بگیرم

تا خوب شه و با ما بیاد

شمام براش صلوات بفرستین

هر چندتا دوست داشتین...



+ برا تاج بی بی و فراز  و فیروزه ای هم دعا کنید

+ برا منم دعا کنید...


۳۷ نظر ۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۸
پاک باخته
مثل وقتی که؛
منتظر باشی زنگ بزنند و نتیجه را اعلام کنند
بعد؛
این لوله های لعنتی نشت کنند و دیوار همسایه را خراب
و
پولی را که برای کربلا رفتنت کنار گذاشته بودند؛
بدهند به لوله کش وبنّا
و
دردت بشود دو تا
و 
باز هم خیره شوی به عکس روی دیوار 
و
زیر لب بگویی:
ارباب بطلبد؛ پولش را هم می فرستد
و
به حرفت یقین داشته باشی...
۱ نظر ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۸:۵۴
پاک باخته

جمع اضدادیم، هم پستیم، هم والا مقام

                               

                                  روضه ی ما خواندنش سخت است، گودالیم ما


+شاعر :محمد سهرابی

۰ نظر ۲۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۷
پاک باخته

تحویل سال سوختگان از محرّم است


                                         یعنی حسین عید خدا انتخاب شد



+شاعر:محمد سهرابی

۰ نظر ۲۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۴
پاک باخته

ح س ی ن م

اربابمم

مولایم؛

دارد زمان آمدن نزدیک می شود...

پس کی صدایم می زنی و می نویسی:

من الغریب الی العاشق

بیا که تو هم مورد رحمت ما شدی...


+آقا شما را به ادبی که آن شب به نام مادرتان کردم قسم!

۰ نظر ۲۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۶
پاک باخته

امشب

 از ح س ی ن

خواستم حتی اگر قسمت من نشد؛

قسمت بی بی و فیروزه ای کند کربلا را...



+آقا مگر می شود برای 3 نفر جا نداشته باشد، سرایتان...

3 دو تایی چه زیبا می شود...

+اینو 3 شب قبل محرم نوشتم

۴ نظر ۲۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۲
پاک باخته

گاهی میان روضه تلقین می کنم که


                                        جایی شنیده ام این مقاتل اشتباه هست...



+شاعر:حسین صیامی

+تصور کربلا سخت است سخت...

۵ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۲:۰۲
پاک باخته

شاعری شغل منِ کارگرِ دربار است

                                

                                     شاه دارد عرق کارگرت می خشکد...



+شاعر:مجتبی فلاح نیا

۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۵
پاک باخته

کاش 

یه پسر داشتم که

امروز سبز پوشش می کردم

به عشق علی اصغر...

۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۱:۳۵
پاک باخته

شب دوم بود

نسیم به من می خورد وسط آن گرما و محیط بسته...

چشمانم را دوختم به شش گوشه

حس کردم 

نشسته ام توی صحن

رو به روی ضریح 

زیر ایوان طلا 

و دارم به روضه ارباب گوش می دهم...



+اللّهم ارزقنا...

+خیلی حس خوبی بود...

۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۱:۱۸
پاک باخته

خدایا

به دست های کوچک علی اصغر...

به پیشانی بند سبزش...

به خون ش که آبروی جاذبه را برد...


دلم به تو خوش است خدایا...

فقط به تو...

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۱
پاک باخته

من

با روضه عاشورا؛

قلبم شرحه شرحه می شود...

با روضه بی بی زهرا؛

بی تاب می شوم و بی وقفه اشک...

امّا

با روضه سه ساله؛

لحظه به لحظه آب می شوم

یتیم می شوم

جان می دهم

و

با دم ح س ی ن دوباره جان می گیرم...


۳ نظر ۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۳
پاک باخته

نمی دانم

جه فرقی باید

امّا

می دانم محرم که می شود؛

باید یک فرقی داشته باشم

شاید

هیئت نروم قربه الی الله...

۱ نظر ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۵
پاک باخته

چه می شود که

پیر شده باشم و مادرت نشانم دهد

و بگوید:

ح س ی ن جان!!

این نوکرت هم پیر غلام شد...

۱ نظر ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۲
پاک باخته

چشمامو می بندم

می گریم می خندم

تنهایی

شیدایی

حرفای رویایی

کربلا کربلا


اینم برای شما

ان شاء الله حاجت روا شید و فیض ببرید:

                                                     التماس دعا و کلیک


+لبیک یا ح س ی ن

۸ نظر ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۲:۰۲
پاک باخته

صورتم خیس ِ خیس بود

گلوله های اشکم انقدر درشت بودن که

وقتی می ریختن رو گونه هام اول شوکه می شدم

جلوم یه تزیین بود که ضریح جدید ارباب بود

با مشبکاش که نور قرمز ازشون بیرون زده

با تصویر عزادارایی که چنگ انداخته بودن به ضریح...

شاید بیشتر از تمام عمرم گریه کردم و بی تابی...

منو ضریحت رخ به رخ...


+تمام اعمال از جمله زیارت عاشورا و زیارت شهید رو به دوستان هدیه کردم

تو لحظه لحظه اش یادتون بودم

+اگه تو قیامت زیر تابوت شهید گرفتن و ... براتون نوشته بودن؛

تعجب نکنید همه تون امشب اونجا بودین

+الان دارم کم کم می افتم از ضعف

شب تون بخیر

۴ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۰۱:۲۴
پاک باخته
دارم آب می شوم...
با خودم فکر میکنم
من؛
برای خواندن زیارت عاشورا دودو تا چهارتا کرده ام 
تا ببینم وقت دارم یا نه؟؟؟
خدایاااااااااااااااااا
شرمنده ام...
کاش چند روز زودتر گذاشته بودم این پست رو تا همه می دیدن...




اگر خواستین شرکت کنین به وب بهامین برین


+:((
+اگر دیرتر دیدین بازم شرکت کنین 
من روزی یه زیارت عاشورا هم به نیت اونایی که عقبن می خونم تا هفته اول بقیشو خودتون ادامه بدین...
۱۰ نظر ۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۴
پاک باخته

مرا

بهم کی ریزد

این فکر های مایل به تو...

۰ نظر ۲۴ مهر ۹۳ ، ۲۳:۱۱
پاک باخته

به قول جواد مقدم:


این شبا گریه عادتم شده

                                  توی رویاشم

                                                      کربلا باشم

برا یکی دو ساعتم شده

                                 خیلی بی تابم

                                                     نکنه خوابم 

حالا که دیگه نوبتم شده...



+دادم موبایل لپ لپ مو درست کردن

نه برای این که لازمش داشتم

برا اینکه منم و لپ لپ و مداحی و شبای محرم و بی تابی و کلی خاطره...

۳ نظر ۲۴ مهر ۹۳ ، ۰۲:۱۲
پاک باخته

شاید 

لایق نشده باشم

اما

از دریای معرفت به شما

قدر ذره ای دارم که

تا لحظه حرکت امیدوار باشم به آمدن...



حتی اگر مرده بودم هم می توانستید

زنده ام کنید و 

راهی کربلا...

پس چگونه قطع امید کنم از شما؟!

۲ نظر ۲۴ مهر ۹۳ ، ۰۲:۰۸
پاک باخته