به قول مجید اخشابی:
تو فقط لیلی باش
دل مجنون با من
گذر از این هفت خان
سخت و آسون با من
به قول مجید اخشابی:
تو فقط لیلی باش
دل مجنون با من
گذر از این هفت خان
سخت و آسون با من
گریه کردن
عین مردونگیه...
گریه انداختن
که نامردیه...
+دلم هوای روضه کرده است...
چه کردند با تو
دلدارِ من
که حتی با تصورش هم اشک امانم را می برد...
ح س ی ن
صدای روضه در گوشم می پیچد:
بُنَیَِّ بُنَیَِّ قَتَلوکَ ضَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ
قلبم داره از سینم می زنه بیرون
+خدا بر درجات جهنّم شون بیفزای
یا علی جان
بابای همه ی یتیمان
خودت رضایت نامه ی محضری ما را امضا کن
تا برسیم
محضر ح س ی ن
محضر شما
محضر امامم جواد
محضر...
+دیشب؛
تا صبح؛
گریه کردم...
امروزم تا ظهر حالم بد بود...
+الانم چشام پر از اشکه
+دعام کنید
ثابت نموده پنجره فولاد تو به من
اینجا برات کرب و بلا میتوان گرفت...
رفقا اسمم تو لیست ذخیره های پیاده روی دراومده
قلبم داره از حرکت وایمیسته...
دعا کنین قسمتم بشه اربعین...
دعا کنید آقا خودش جور کنه...
چرا ذخیره؟
چرا دقیقه نود؟
چرا اضطراب؟
بار الها
عجلم را تو به تاخیر انداز
چند روزی ست دلم؛
تنگِ
محرم
شده است....
مادر؛
نمی دانم
کی می خریَم و کجا می بریَم...
فقط امسال رزق فاطمیه ما را کنار بگذار...
به غریب سامرا...
+پارسال بی نظیر و غیر منتظره دستم رو گرفتن
+تا محرم هر کس خواست قالب وب ش عطر سیب سرخ بگیره در خدمتم
در حدی که از دستم بر بیاد
اگر برای هدرتونم عکس فرستادین؛ همون اعمال میشه:))
اینم عیدی شما
سوال:
پس کی کربلا می طلبدم؟
جواب:
هر وقت کربلا را طلبیدی...
سوال:
کی کربلایی می شوم؟
جواب:
آن گاه که کرب و بلایی شدی...
+ :((
+از سری مکالمات نیمه شب های من با خودم
شرمنده ام که
تو می خوانی ام و من آماده سفر نیستم...
شرمنده ام که
مهر حرم در دل ما انداخته ای و دلم حرم سراست...
شرمنده ام که
مادرت هیئتی ام کرد و من فقط محرّم ی شدم...
شرمنده ام ارباب
شرمنده تر ز آب
نمی دانم اگر قاب چشم هایم
آن گنبد طلایی و پرچم سرخ ش شود؛
چه می شود!
شاید همان جا، جان دادم!
آرام جانم کی می طلبی ام؟؟
+اللّهم ارزقنا حرم
ثبت نام پیاده روی کربلا
تا 16 مهر تمدید شد...
جا مانده ها بشتابید
:))
+توضیحات قبلا تو این پست اومده: کلیک
+ راستی کسی میدونه چرا بلاگ نمیذاره امروز پست بذارم؟
میگه 10 تا رو استفاده کردی :((
سر اذان مغرب
یکی از دوستام پیامک داد بهم...
(به این شکل نه هااااااا ؛ خودم اینجوری داغونش کردم)
پیامو که خوندم حس کردم میلرزم ولی
با رفیق دیگم پیامک بازی میکردم اونم
با چاشنی شوخی!!!
نیت که کردم دیدم ناخود آگاه دارم گریه میکنم...
با زور تا سلام نماز رسوندم خودمو و بعد
بوممممممممممممممممممممممم
ترکیدم از گریه...
شروع کردم گله کردن پیش خدااااااااااا...
دست گذاشتم رو قلبم سلام بدم به ارباب
ضربان قلبم؛ داغی سینم؛ آتیشم زد...
تا قبل رسیدن مادر گرام گریه کردم...
الانم تعریفی نداره حالم...
رفقا دعا کنید قسمت ما هم بشه...
+التماس دعا
تا 8 مهر بیشتر مهلت نداره
بشتابید یشتابید
اینم لینکش:
+رفقا دعا کنید قسمت منم بشه
+اینم عیدی شما
از امشب ؛
40 شب تا اول محرم راه است...
مهیا کنید هیئت دل هاتون رو...
+خدایا کمک مون کن با بصیرت وارد محرم شیم.
+شاید چهله زیارت عاشورا
یا شبی دو رکعت نماز تو دل شب 10 دقیقه قبل از اذان صبح
شاید ترک یه گناه
یا روزی یه سوره حمد
یا حتی یه سلام...
مهم نیته
+التماس دعااااااااا
+رفقایی که فردا این پستو میبینن
زیارت عاشورا اولو من به نیابت خوندم
هر کی یک بار کربلا رفته
بطلب آقا ما رو هر هفته
کم خواستن از شما بی ادبیه آقا جان
میشه شاهد کرمت باشم
منم این شبا حرمت باشم؟؟
+اللّهم الرزقنا حرم...
حرم شده فکر هر روز
ز داغ هجر تو می سوزم
جواز نوکری مو تو باطل نکن
نگا به این گدای ناقابل نکن
حرم ندیده من رو زیر گل نکن
حسین آقای من حسین آقای من
با این که از دوریت بی تابم
به یاد شیش گوشه می خوابم
تو روضه ها دلم رو عاشق میکنم
شبا میون روضه هق هق میکنم
اگه نیام زیارتت دق میکنم
حسین آقای من حسین آقای من
+اللّهم ارزقنا حرم
وسط گودال شلمچه
بعد از تبادل شهدا
همین حالا...
+یاد اسفند امسال بخیر
+تبادل شهدا لب مرز
فلانی از بین الحرمین رد شده
این شمارش دیر به دستتون دادم
اگه خواستید بهش زنگ بزنید...
خیلی تقوا پیشه کردم باهاش نرم برخورد کردم...
تمام دلخوشی آدمو به فنا میکشه بعد اعلامم میکنه...
چند روزه بهم ریختم سر این قضیه...
سر کربلا با هیچ کس شوخی ندارم بفهم...
چو بشنوی سخن اهل دل ؛ مگو که خطاست
سخن شناس نِه ای ؛ جانِ من، خطا اینجاست