خدا زن ها را چندین بار از نو متولد می
کند...
درست همان لحظه که لطیف ترین و پاک ترین مخلوقاتش را میگذارند روی سینه اش....
همان لحظه که با دست های کوچکشان دستت را می‌گیرند...
همان لحظه که صدای گریه شان در فضا میپیچد
و
به دنیا اعلام میکنند که آمده ایم...
چینی هم که باشی
مکرر که بشکنی، دیگر بند نمیخوری...
این که دیگر دل است...
دلم
اونــــــــــــــــــــقـــــــــــــــــــــــــــــدر
سنگین شده
که حتی
گریه هم نمی کنم....
آ خدااااااام
برای گذشتن روزای سخت
شکر شکر شکر...
آ خداااااااااام
برای اومدن روزای سخت تر
الهی صد هزار بار شکر....
میدونم
که
تو سختی و راحتی کنارمی...
خسته ام
اما
اون چیزی که این وقت شب، پای گاز نگهم داشته،
علاقه ی شدید قلبی
به تـو هست...
خدایا
می شود این خرمشهر را هم آزاد کنی؟!
کاش
جهان آرای نفسم، بر میخاست...
سلام حضرت ارباب
سلام حضرت عشق
دلم هوای سفر کرده ست
میهمان نمیخواهیـــــ؟
سلام
آخرین سالِ قرن...
سلام
سالی که قراره تلخ نباشی...
سلام
۹۹...
سلام
سالِ خوبِ خدا...
دلم
برات
تنگ شده بود...
خودنویسی هایِ من...
متولدِ تولدِ امام رضا ع...
رفیق
حیاط خلوت...
امان
از
لحظه هایی که
یک عمر می شوند...
کاش
می شد،
مثلِ دخترکی بی پروا
به سمت یار دوید...
+
آ خدا
خیلی دلتنگتم...
مَن،
تُو را دارَم.
تُو،
مَرا...
بی خیالِ هَرچه
نامَش را
رَنج
گزاشته اند....
دلم
خودت را
می خواهد...
از صبح
تا شب
بنشینم،
بگویم،
گوش کنی....
بنشینم،
بگویی،
گوش کنم...
وَ
هر روز
و
هر ساعت
که
میگذرد،
دل کندن از تو
سخت تر می شود...
ای کاش
لحظه های سحر
تا ابد جاری بود...
دلم می خواهد
بروم
بالایِ یک
کوهِ بلند
و
سقوط کنم...
به آن حس رهایی
به آن ترس دلچسب
به آن گسستن از همه جا
به آن فریاد های بی وقفه
به آن هیجان
به شدت نیازمندم...
قلب م
قلب م
قلب م
هر آیینه
خواهد
ایستاد...
