خودنویسی ها

خودنویسی ها

اینجا پیله کرم ابریشمی ست که؛
هوای پروانه شدن در سر دارد
و
شهادت آغاز پروانه بودن است
من
یک
بچه مذهبی ام؛
و
امروز تولد امام رضا(ع) ست.


+حالا که آخر های محرم است؛
این عکس را می گذارم
به آن امید که اربعین؛
این پاهای پیاده به کربلا رسیده باشند...



+اویِ من ها و منِ او ها و بویِ باران ها
را دسته بندی کردم تا راحت تر بخوانی شان
باشد ان شاءالله باهم برای رسیدن به خدا
رمز دار اند و رمز فقط به روشن های آشنا داده می شود...

پیام های کوتاه
  • ۶ فروردين ۹۴ , ۱۲:۱۴
    آیکن
  • ۲۸ اسفند ۹۳ , ۱۷:۵۳
    آیکن
  • ۲۱ اسفند ۹۳ , ۱۳:۰۶
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۹:۵۰
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۴:۲۴
    آیکن
  • ۱۳ اسفند ۹۳ , ۲۲:۰۲
    روضه
آخرین نظرات

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
 اینجا
 نه ترکیه است
 نه فرانسه...
 صدای مرا
 از
 کشمیر می شنوید...

 اگر 
 نامی از اینجا
 به گوشت نرسیده،
 تعجبی ندارد؛
 کشمیر
 در نقشه های جغرافیایی سازمان ملل حقوق بشری،
 جایی ندارد...

 کشمیر را
 در قلب شیعیان علی باید جست....

 هر که با علی ست
 تا ابد شهید خواهد شد...

 اگر دست های بسته ی
 کشمیر را
 مرهم نباشی،
 اهل کوچه های مدینه باشی
 یا
 ایران،
 فرقی ندارد...

 شیعیان علی
 دست های اویند
 چرا که
 دست بیعت کننده با دست های مولا 
 در هم آمیخته می شوند....

 آی دنیا
 آی مسلمانان
 آی شیعیان
 آی ایرانی  ها
 دست های بسته علی؛
 ایران کوچک را 
 دریابید...

 این خون ها با لبخند های ظریف پاک نمی شود...
 
 
۱۳ نظر ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۸
پاک باخته
یه آقا هم داریم
 همیشه مصدومه...

 اینم از شانس کچل منه....

 شبا دست و پاش منو نمیبینه
 از روش رد میشم
 صبح ها دست و پا درده...

 نه واقعا تقصیر منه؟؟؟
 با این دست و پای نابیناش
 والا
۶ نظر ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۴۰
پاک باخته

 من

 عاشقت

  شدم...

 آن قدر که

 اگر کسی چیزی بگوید که

 شرایط انجام دادنش را نداشته باشی،

 قلبم درد می گیرد ...


 غیرت زنانه ام

 شعله می کشد،

 اگر کسی بخواهد

 تو را شرمنده کند...


 من 

 قول زنانه داده ام

 تا آخر پای تو باشم،

 هم شانه ی سختی ها

 و

 هم آواز خوشی هایت...


 زن ها 

 سرشان برود،

 قول شان نمیرود...


 پس

 همسفرت هستم تا بهشت....


۵ نظر ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۰:۰۷
پاک باخته

 یک عدد پاک باخته هستم

 که 

 منوی غذاهام ته کشیده:(((


 آقای همسر

 دوبار ناهار میخورن

 دوبار شام:///


 غذا پیشنهاد بدید لطفا...

 آسون باشن لطفا تر...

۱۰ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۱:۰۲
پاک باخته

 این روز ها

 دلم را فقط با دو جمله آرام می کنم؛

 صبر داشته باش، می گذرد

 و

 دید مثبت داشته باش، شاید اشتباه فکر می کنی...

۸ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۹
پاک باخته

 دلم میخواد

 از خودم بپرسم

 دقیقا برای چی گریه میکنم....

۱۰ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۲
پاک باخته

 به نظرم،

 عزرائیل 

 خیلی خیلی دوست داشتنی ست...


 یهو

 بی هیچ آمادگی

 غافل گیرت می کند،

 و

 پرتت می کند،

 در آغوش محبوبت...


 ترسناک 

 حضرت عزرائیل جانم نیست...

 

 ترسناک

 انتخاب محبوب است...


 تو دریاب خودت را

 که

 محبوبت خداست یا...


 الهی اعوذ بک من شر نفسی...

۹ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۱:۰۸
پاک باخته

 حرف بسیار بود

 تا

 اومدم بنویسم...

 یادم رفت...

۳ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پاک باخته

 کاش می شد

 جیغ بزنم 

 و

 با گریه های دخترانه

 بگم

 بابا

 باااااباااااا

 حضرت بااااابااااای من

 عشق من،

 من نجف می خوام....

۱۶ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۷
پاک باخته