دو رکعت نماز تو حرم بی بی خوندم...
خاطرات و پست ها رو هم از فردا میذارم
دو رکعت نماز تو حرم بی بی خوندم...
خاطرات و پست ها رو هم از فردا میذارم
از امشب ؛
40 شب تا اول محرم راه است...
مهیا کنید هیئت دل هاتون رو...
+خدایا کمک مون کن با بصیرت وارد محرم شیم.
+شاید چهله زیارت عاشورا
یا شبی دو رکعت نماز تو دل شب 10 دقیقه قبل از اذان صبح
شاید ترک یه گناه
یا روزی یه سوره حمد
یا حتی یه سلام...
مهم نیته
+التماس دعااااااااا
+رفقایی که فردا این پستو میبینن
زیارت عاشورا اولو من به نیابت خوندم
زیارت عاشورا + دو رکعت نماز؛
در حرم مطهر شهید گمنام؛
خوانده شد.
+التماس دعا
+مخصوص ته خطی؛
دارم پفک می خورم با سس رب انار :))
امروز از بیمارستان مرخص شد....
الحمدلله رب العالمین
اللّهم احفظ امامنا الخامنه ای
+سلامتیشون صلوات :))
هر کی یک بار کربلا رفته
بطلب آقا ما رو هر هفته
کم خواستن از شما بی ادبیه آقا جان
میشه شاهد کرمت باشم
منم این شبا حرمت باشم؟؟
+اللّهم الرزقنا حرم...
شاید 8 ساله...
مامانم ناراحت اومد خونه
چند ساعتی این ور و اون ور رفت ولی آخر طاقت نیاورد
اومد به من که بچه اول خونه بودم گفت:
"فلانی(دوست صمیمیش) جلوی من فلان کلمه رو بکار برد
مگه نمی دونست منم اون کار رو انجام می دم؟؟؟"
تو عالم بچگی گفتم:
"حتما نمی دونسته
شما دوستین
اون دوست داره"
تو دلم اما گفتم:
بی ادبه اصلنم دوست نداره...
امروز مزه ی دلخوری اون روز مامانمو "شنیدم"
"شنیدم" و به خودم "خندیدم"
70 شقایق داغ دار ؛
وارد کشور شدند...
+امروز شلمچه؛ تبادل شهدا بود...
+کاش اونجا بودم
دلم خش برداشت ولی
صدا که آمد فهمیدم شکست...
+امروز نماز مغرب مسجد جامع
+تاریخ زدم تا یادم بماند این چیزها حزب اللّهی و غیر نمی شناسد
سایت دل آباد برای سلامتی
امام خامنه ای
ختم قرآن گرفته...
دوست داشتید به این لینک برید
+اگر یک جزء براتون زیاد بود
هر چه قدر رو نتونستید بخونید؛ بگید من می خونم.
+التماس دعا
حرم شده فکر هر روز
ز داغ هجر تو می سوزم
جواز نوکری مو تو باطل نکن
نگا به این گدای ناقابل نکن
حرم ندیده من رو زیر گل نکن
حسین آقای من حسین آقای من
با این که از دوریت بی تابم
به یاد شیش گوشه می خوابم
تو روضه ها دلم رو عاشق میکنم
شبا میون روضه هق هق میکنم
اگه نیام زیارتت دق میکنم
حسین آقای من حسین آقای من
+اللّهم ارزقنا حرم
وسط گودال شلمچه
بعد از تبادل شهدا
همین حالا...
+یاد اسفند امسال بخیر
+تبادل شهدا لب مرز
فلانی از بین الحرمین رد شده
این شمارش دیر به دستتون دادم
اگه خواستید بهش زنگ بزنید...
خیلی تقوا پیشه کردم باهاش نرم برخورد کردم...
تمام دلخوشی آدمو به فنا میکشه بعد اعلامم میکنه...
چند روزه بهم ریختم سر این قضیه...
سر کربلا با هیچ کس شوخی ندارم بفهم...
دلم می خواهد فریاد بزنم
قهر کرده ام با تو
خودم تنها می توانم
دیگر دوستت ندارم
می شنوی؟؟؟
انقدر بلند فریاد بزنم تا
سمیع بودنش را زیر سوال ببرم
امّا
تا لب هایم را می گشایم؛
بغض می کنم و
بی تاب و گریه کنان می گویم:
تو که می دانی دوستت دارم
حتی بیشتر از خودم...
بیا کمی با هم حرف بزنیم
کمی حساب هامان را رو کنیم
کمی از تدبیر هایمان بگوییم...
آخر چرا سکوت کرده ای؟؟؟
پشت هم می آیند
و من
از ترس می بلعمشان!!!
چیزی شبیه تو
شاید هم خودت باشی...
درگیر عروسی صمیمی ترین دوستم بودم...
برای خوشبختیش دعا کنید...
کم کم دارم تک پر میشم
والا
+خخخخخخخخ
برای یک ساعت...
دلم می خواهد با کسی حرف بزنم
بدون دغدغه
بدون ترس...
+دلم تنهاست...
+شاید حرف های تلنبار شده که خالی شد کمی سبک بشود...
+کاش می شد با غریبه ها هم نفس شد...
از عمر من هرچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
اگر مایل بودید شما هم می تونید برید عیادت مولا
http://farsi.khamenei.ir/page?id=27421
+خیلی روز سخت و بهت آوری بود برام.
ننویسم
بنویسم
ننویسم
بنویسم
ننویسم
بنویسم
ننویسم
...
گل برگ ها تمام شد...
چه فرقی دارد با کدام فعل...
پر از ننوشته ام اما نای نوشتن ندارم...