ادعای پایتختی بودن!!!!

بعضی از این بندگان خدایی که از راه نرسیده به تهران میگن تهرون...

یعنی وقتی می خوان فحش بدن به روانی میگن روونی؟؟!!!

باران

مست می شوم وقتی می نوازد!

زیباترین موسیقی دنیا برایم،

 صدای رقصیدن باران است بر زمین.

اعداد

از کنار هم قرار گرفتن اعداد شماره ها ایجاد می شوند

و از بودن شماره ها دفترتلفن موبایلش!

حالم دیدنی ست وقتی با اسم هایشان مواجه می شوم!

وابستگی!

نمی دانستم عشق رابطه سببی را به نسبی تبدیل می کند!

+حس می کنم خون توست که در رگ هایم جریان دارد...

داوری

زود قضاوت کردنم از او به ارث رسیده!

قاضی خوبی نخواهم شد ...

درست مثل او!

سوء تفاهم

آمدن و دوست داشتن بعضی ها در زندگی

فقط یک سوءتفاهم است!

+کاش می شد از بعضی سوءتفاهم ها دل کند!

با احتیاط نزدیک شوید!

به آن ها که دلشکسته اند ؛ دست نزنید.

تکه های دلشان برٍّنده است!

علت لبخند هایم

بعضی ها را فقط باید حلال کرد؛

در نهان خانه ی خاطرات گذاشت و 

دربش را صد قفله کرد آنگاه

فقط لبخند زد...

شیشه ی عمر اعتمادم

اولین دروغ؛

یک ctrl+del میگیرد روی اعتماد من 

و

همه چیز نابود می شود.

مراقب باش!

تشابه

این روزها برای لحظه لحظه دوست داشتن باید

لحظه لحظه خاطرات از یاد ببرم؛

درست شبیه حافظه پر شده ی 

صندوق ورودی تلفن همراهم!

بیننده!

تنها کسی که نوشته هایم را با عشق می خواند.

+دیگر در دسترس نیست

دلتنگشم

خبرنگار خودم شده ام!

 دلم کنار پنجره با خاطراتم چای می نوشد

و من با ضبط صوت ذهنم نشسته ام به ثبت گفت و گو هاشان...

می دانم کم ام اما:

گاهی؛

نگاهی؛

به این دست های آلوده که اینجا به عشقتان بالاست...

کام از لب و آغوش جانانم آرزوست

حال این روز هایم را

گلدانی می داند که ماه هاست نرگسی ندیده...

چشم های خدا برایم کافی ست!

به چشم هایش اعتماد نکن

دل نبند...

روزی برای دیگری خواهد بود 

شاید برای خاک...