خودنویسی ها

خودنویسی ها

اینجا پیله کرم ابریشمی ست که؛
هوای پروانه شدن در سر دارد
و
شهادت آغاز پروانه بودن است
من
یک
بچه مذهبی ام؛
و
امروز تولد امام رضا(ع) ست.


+حالا که آخر های محرم است؛
این عکس را می گذارم
به آن امید که اربعین؛
این پاهای پیاده به کربلا رسیده باشند...



+اویِ من ها و منِ او ها و بویِ باران ها
را دسته بندی کردم تا راحت تر بخوانی شان
باشد ان شاءالله باهم برای رسیدن به خدا
رمز دار اند و رمز فقط به روشن های آشنا داده می شود...

پیام های کوتاه
  • ۶ فروردين ۹۴ , ۱۲:۱۴
    آیکن
  • ۲۸ اسفند ۹۳ , ۱۷:۵۳
    آیکن
  • ۲۱ اسفند ۹۳ , ۱۳:۰۶
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۹:۵۰
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۴:۲۴
    آیکن
  • ۱۳ اسفند ۹۳ , ۲۲:۰۲
    روضه
آخرین نظرات

اندر حکایت دلسوزی ما

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۳ ق.ظ

 ترم 3 بودم.

 کلاس اخلاق داشتیم با یه حاج آقایی.

 من ردیف اول می نشستم همیشه.

 جلسه اول؛ بعد معارفه؛ حاج آقا رفت پای تخته که درس بده...

 عباشو در آورده بود...

 تا دست شو بلند کرد دیدم که واااااااااای؛

 لباس حاج آقا سوراخه...

 خیلی ناراحت شدم و کلی تو دلم به خانمش خورده گرفتم...

 اصلا انتظار نداشتم یه روحانی نسبت به آراستگیش انقدر بی توجه باشه...

 تو همین فکرا بودم که چند دقیقه بعد دیدم ؛

 وااااااااااااااااای اون طرف لباسشم پاره است.


 تا چند روز تو بهت بودم و ناراحت...

 بعد چند روز دوستمو دیدم و بهش نق زدم که این چه وضعه آدم انقد شلخته؟؟؟

 ما توضیح می دادیم و دوستمون ریسه می رفت از خنده...

 عصبانی میگم: خنده داره؟؟ نه گریه داره؟؟؟ خجالت بکش...

 با خنده برگشت گفت: آخه دیوونه!!! لباده حاج آقا ها باید دو تا هوا کش داشته باشه...

 لباسش پاره نبوده... لباسشون همون شکلیه...


 هیچی دیگه من از اون روز که محو شدم هنوز چند ترم هست که پیدا نشدم...

  ^ـــــــــــ^


 +به من چه تا اون موقع ندیده بودم حاج آقای بی عبا خب....

۹۳/۱۱/۲۰
پاک باخته

نظرات  (۱۰)

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۰ مردی بنام شقایق ...
سلام

واسه مام سوال بود قبلنا!

بنابر دیدن زیاد آخوند از نزدیک بدون عبا و عمامه و ... و با کمک از استقرای ریاضی به ا ین نتیجه رسیدیم که این سوراخ بین همه مشترکه

پس جزوی از لباس حساب میشه...

+
این که خوبه!

ما یه شب تو اردو هوس کردیم با عبا عمامه عکس بگیریم!
شب که شد عمامه  و عبای حاج آقارو از بالا سرش دزدیدیم و رفتیم بیرون با بچه ها واسه عکس و ...

این وسط میون کشمکش دوستان عمامه افتاد زمین و باز شد!!!

یا خدااااااااااا

هر چی جمعش میکردیم بازم بود! هفت هشت متر پارچه! اندازه یه بقچه شده بود!
گفتیم چه خاکی به سر کنیم که لو نریم و حاج آقا نفهمه!
ما نشتسم و شروع کردیم پارچه هارو دور زانو بپیچیم(دیده بودم چطوری اینکارو میکنن)

بعد که تموم شد یه کره ای به قطر نیم متر ایجاد شده بود!!!! عین یه هندونه بزرگ!

هیچ کاریشم نمیشد کرد.
بدو بدو رفتیم گذاشتیم بالاسر حاج آقا و خوابیدیم و اصن انگار نه انگار که سوتی دادیم!!!

صبح که شد واسه نماز.....

(بقیشو نمیگم دیگه!)
پاسخ:
سلام

پس همه هم دردیم:)

+
ای بابا 
ای بابا
ای بابا


دست تون درد نکنه 
خیلی خندیدیم...

حالا نمی شد بقیشم می گفتین؟
!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
؟؟؟؟
۲۲ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۵۸ عطار کوچولو
.
پاسخ:
؟
ای بابا
ای بابا
پاسخ:
خخخخخخخ
۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۳۶ گمـــــــشده :)
منم نمی دانستم اینو پاکی جون..مرسی که گفتی..:))
پاسخ:
تو هم یسرا؟؟؟

آآآآآآآآآآآخ جون
با تشکر از شما که ما رو روشن نمودی که اگه دیدیم سوتی ندیم:)))
پاسخ:
إ شاپرک تو هم نمی دونستی؟؟
من که تا حالا حاج اقا از نزدیک ندیدم :))

بچه خر خون زشتوووووو :))
پاسخ:
من خرخونم یا توووووووووووووووووووو
با اون نمره هات
والا
۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۴۶ انسان نیازمند
بیچاره حاج آقا
خوبه سر کلاس چیزی نگفتی
خخخخخ
پاسخ:
توام که نمی دونی کدوم حاج آقا بود :))))
خخخخخ
منم اولین بار توی حوزه دیدم. ولی خب همون روز توجیه شدم :))))
پاسخ:
پس همگانیه

حاج آقا ها رسیدگی کنید
این چه مدل لباسه آخه
سلام

خوب حق دارید.... تا کسی ندیده باشه فکر می کنه پارست.
اما بخاطر هواکش نیست!
بخاطر مدل آستین لباده و قبا، هر دو زیر بغلشون شکاف داره و دوخته نشده... :)
پاسخ:
سلام

خلاصه این لباده آقایون ما رو فنا کرد؛ تموم شدیم رفت:))

واقعا؟؟

ممنون از دلداری و اطلاعاتی که دادین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی