فرقی میان بود و نبود نیست مرا...
چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ
پریشانی,
از این بیشتر
که
ساعت هاست،
روی مبل نشسته ام
و
فکر می کنم
و
متوجه نشدم
که
خانه تاریکِ تاریکِ تاریک شده است...
+همه جا روشن بود که نشستم روی مبل
همه جا تاریک بود وقتی صدای اذان پیچید در خانه...
۹۴/۰۳/۱۳