خودنویسی ها

خودنویسی ها

اینجا پیله کرم ابریشمی ست که؛
هوای پروانه شدن در سر دارد
و
شهادت آغاز پروانه بودن است
من
یک
بچه مذهبی ام؛
و
امروز تولد امام رضا(ع) ست.


+حالا که آخر های محرم است؛
این عکس را می گذارم
به آن امید که اربعین؛
این پاهای پیاده به کربلا رسیده باشند...



+اویِ من ها و منِ او ها و بویِ باران ها
را دسته بندی کردم تا راحت تر بخوانی شان
باشد ان شاءالله باهم برای رسیدن به خدا
رمز دار اند و رمز فقط به روشن های آشنا داده می شود...

پیام های کوتاه
  • ۶ فروردين ۹۴ , ۱۲:۱۴
    آیکن
  • ۲۸ اسفند ۹۳ , ۱۷:۵۳
    آیکن
  • ۲۱ اسفند ۹۳ , ۱۳:۰۶
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۹:۵۰
    آیکن
  • ۱۶ اسفند ۹۳ , ۱۴:۲۴
    آیکن
  • ۱۳ اسفند ۹۳ , ۲۲:۰۲
    روضه
آخرین نظرات

کم آوردم همین!!!!!

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۹ ب.ظ

 بزرگی آدما، به دلشونه....

 آره...

 به دلشونه....

 رفته بودیم ویلای یکی از اقوام افطاری...

 از وسط ویلاشون یه جوی آب رد میشه

 که

 از چشمه میاد

 و

 دوباره به یه خونه دیگه ختم میشه 

 و

 از اون خونه به خونه های دیگه...

 پنج شیش تا زلزله گرم بازی بودند...

 یهو یکی شون صدا زد

 کفشا رو آب برد...

 همه دنبال این بودن ببینن

 کفشای کیو آب برده...

 بعد از تحقیق و تفحص:))

 کاشف به عمل اومد 

 کفشای فاطمه زهرا خانوم 9 ساله ماست

 که

 این بچه های 3، 4 ساله ی شیطون به دست آب سپردنشون...

 تا آخر مراسم شادی جریان داشت

 ندیدم فاطمه زهرا گله و شکایتی بکنه...

 دم دمای رفتن

 کنار مادرش بودم

 بهم گفت:

 آخی طفلی بعد یک سال و نیم تازه تونسته بودیم براش کفش بخریم

 کفشای دخترم نو بود...

 و

 من دیگه چیزی از اون شب نفهمیدم...

 فقط یه چیز ذهنمو قلقلک می داد

 وارستگی از دنیا سن و سال نمیشناسه....

 فاطمه زهرای ما میدونه شاید بابای طلبه ش،

 باز هم مدت ها نتونه براش کفش نو بخره

 و 

 باز هم میخنده،

 به دنیای کوچیک ما بزرگ تر ها...

۹۵/۰۳/۲۹
پاک باخته

نظرات  (۱۴)

چند روزه هر چن وقت یه بار میام اینو می خونم!!!!
پاسخ:
چرا؟؟؟
آخی...الهی...
یه وقتایی از یه بچه ی 9 ساله هم آدم میتونه یاد بگیره...
پاسخ:
یه وقتایی نه 
همیشه بالام جان
همیشه
منم...
پاسخ:
:)))
۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۸ کمی بودن ...
....
پاسخ:
؛))
سلام 
خدا قوت ، با اجازتون
بازنشر داده شد مطلبتون در کانال تلگرامی انقلابیست 
https://telegram.me/EnghelabistCh

پاسخ:
سلام علیکم
متشکرم
مانعی نیست...
سلااام بانوجان
طاعاتتون قبول

الله اکبــــر
چه کوچولوی بزرگی و چه پدر و مادر فهیمی که چنین فرزندی رو تربیت کردن
چه بد چسبیدیم به دنیا

التماس دعا

یاعلی
پاسخ:
سلام باااااانو
قبول حق
همچنین طاعات شما عزیزم
واقعا به مادرش غبطه میخورم
واقعا
محتاجم
حاجت روا بخیر باشی الهی
یاعلی
وارستگی از دنیا سن و سال نمیشناسه. مرسی
پاسخ:
هذه من فضل ربی...
سلام


بندگی تو ذات انسان هاست
تا وقتی کوچکند و پاک ، این ذات تغییری نکرده و پابرجاست
امان از ما آدم ها که شدیم تیشه و می زنیم به ریشه ی اعتقاداتمون و در واقع داریم خودمون رو از پا در میاریم با  این نوع از رفتارمون

+
اعتماد این بچه به رزاق بودن پدرش
و
شاد بودن علی رغم از دست دادن یک دلخوشی بزرگ
نکات لطیفی داشت
لااقل برای من



یاعلی
پاسخ:
سلام بانو جان
حق حق...
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۱ صحبتِ جانانه
وحشتناک بود
پاسخ:
:///
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۲ علی رسولان
چ
دنیای عجیبی شده
پاسخ:
شایدم چه عجیب، دنیایی شدیم...
سلام
منم کم آوردم... :|
پاسخ:
سلام بانو جان
حرف حساب...
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۵ سید محمد رضی زاده
ای فلانی، زندگی شاید همین باشد...
پاسخ:
آه...
عجب بچه ای بوده!
پاسخ:
عجب بزرگ زن کوچکی بوده....

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید....
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
:)

بعد ببین آدم چقدر کیف میکنه از دیدگاه اینا ....

پاسخ:
اوهوم اوهوم
دقیقا بعد اون باز خدا یه درس دیگه بهم داد
اون شب همش درس بود
شاید هم زندگی همش درس بوده و هست
و
من فقط اون شب بیدار بودم....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی