سینما!
پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۶ ب.ظ
یک بلیط می گیرم برای معراجی ها
و
می روم توی فاز توهم:
کنارم می نشیند...
-چیزی می خوری بگیرم؟؟
با همان شرم همیشگی،
+نه
-پس فک کنم پف فیل خوب باشه...
می خندیم
محو فیلم میشود و من محو او
و
حسرت اینکه چرا سال ها نداشتمش...
۹۲/۱۲/۱۵
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב